کد مطلب:154146 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

مختار از زندان آزاد می شود
از وقتیكه مسلم كشته شد تا روز عاشورا كه حسین علیه السلام شهید گردید مختار در زندان بسر می برد، پس از شهادت امام تصور نهضت و قیام در مخیله اش قوت گرفت زیرا زمینه را آماده تر می دید، لذا به فكر چاره ئی افتاد تا خود را از زندان آزاد سازد. صفیه خواهر مختار همسر عبدالله عمر بود، و از طرفی عبدالله نیز پیش امویان محترم بود و حرفهایش را می خریدند زیرا حكومت معاویه با دست عمر خطاب پایه گزاری شده بود.

مختار به وسیله زائده بن قدامه نامه ای به خواهرش صفیه نوشت و از او خواست تا عبدالله را وادار نموده نامه ای به یزید بنویسد و آزادی مختار را از او بخواهد.

صفیه كه از حبس برادر باخبر شد ناراحت گردید بنای گریه و زاری گذاشت، عبدالله كه چنین دید نامه ای همراه زائده به یزید فرستاد و نوشت كه چون مختار با ما بستگی دارد اگر صلاح می دانید به ابن زیاد بنویسید تا او را از زندان آزاد كند.

زائده نامه عبدالله را به یزید رسانید، یزید نامه را خواند و لبخندی زد و گفت: شفاعت ابوعبدالرحمان (عبدالله عمر) پذیرفته است، نامه ای به ابن زیاد نوشت و دستور داد مختار را آزاد كند.

زائده نامه یزید را به عبیدالله زیاد رسانید، عبیدالله مختار را خواست و گفت: تو آزادی به شرط آن كه بیش از سه روز در كوفه نمانی و گرنه ترا گردن خواهم زد.

مختار آزاد شد اما ابن زیاد از زائده بن قدامه كه برای نجات مختار این اندازه كوشش كرده است ناراحت گردید، زائده متواری شد تا بالاخره قعقاع بن شور و مسلم بن عمرو با هم نزد ابن زیاد شفاعت كردند تا از او درگذشت. [1] .


[1] طبري 522 و بحار 453:45 كامل 169:4.